فرشته های خانه ما ویانا و لیانا و هیرمان

خدایا لی لی من از بلاها دورکن

لیانا جونم خیلی شیطون شده و کارهای خطرناک زیاد میکنه باید چهار تا پا و چهار تا چشم داشته باشم ثانیه خطر درست میکند و فوق العاده کنجکاو و زرنگ خیلی دوست داره میر تلویزیون بره بالا و سیم و ماهواره و تلویزیون دست بزن امروز ۱۹ اسفند چند دقیقه تنها گذاشتم اومدم دیدم خودش تنهایی مرا گرفته و ایستاده الان خانه ما شده مسجد همه جا پتو و بالشت گذاشتم ولی فایده ای نداره در کابینت یاد گرفته باز کنه پاهای اول خیلی مظلوم و ساکت بود دلم خیلی براش میسوخت سر ساعت می خوابید سر ساعت شیر میخورد ولی الان تو هشت ماهگی خیلی شیطون شده خواب شب کم بیشتر شب ها بیدار و خیلی شیر شب زیاد شده و شب ها دیر میخوابه ولی نصف شب بیدار و بعضی شب ها نصف شب با اسباب بازی بازی میکنه...
19 اسفند 1399

شیطون بلا خانه ما

هزار ماشاااله دخترم خیلی شیطون شده کارهاش شیرین و شیطون شده اگر یک لحظه غافل بشوم دردسر درست میکنه الان تمرین بلند شدن دارد میکنه دوست داره از چیزی بگیرد بلند بشود . قربون کارهای شیرین بشوم
14 اسفند 1399